عوارض استمنا و استشها و فواید ترک آن

ایست استمنا
سلام خوش آمدید

صفحه 126

حتما بخونید :

بهبود عوارض خودارضایی :

 

 

سوال: من میخواستم بدونم که عوارض و خسارات خودارضایی بعد از ترک کردن از بین میرود؟

 

پاسخ: با سپاس و تشکر از ارتباطتان با مرکز.
خودارضایی و استمنا از عادتهای بسیار بدی است که عوارض ناخوشایند و خطرناکی دارد که معتادان به این عمل شوم را تهدید می‏کند. البته ما ادعا نمی‏کنیم هر کس مدتی مبادرت به خودارضایی کند، تمام عوارض خودارضایی، او را به یکباره احاطه کند، زیرا حالات اشخاص نسبت به هم فرق می‏کند. مثلاً ممکن است یک نفر که برای مدتی مبادرت به خودارضایی کرده است، در وهله اول فقط به سستی اعصاب یا اختلال حسی سامعه یا ضعیف شدن حس بینایی یا سرگیجه مبتلا شود، ولی بعداً سایر بیماری‏ها به سراغ او بیایند .
نیز مدت زمانی که فرد به این بیماری مبتلا بوده و تعداد دفعاتی که مبادرت به خودارضایی می کرده است، همه به نوعی در پیدایش عوارض خودارضایی نقش دارند.
به هر حال در مورد باقی ماندن عوارض و آسیب های خودارضایی بعد از ترک آن، باید عرض کنیم که خوشبختانه با ترک کامل این عادت ناپسند به تدریج و مرور زمان، عوارض آن کم شده و در نهایت نابود می شود و از بین می روند و جای هیچ گونه نگرانی نیست. البته این امر بسته به نوع آسیب دارد، برخی از آسیب ها ممکن است چندین سال طول بکشد تا از بین بروند که البته این نیاز به صبر و حوصله و نیز تقویت خود دارد.
توصیه می شود برای برطرف کردن عوارض خودارضایی به صورت کامل، راهکارهای زیر را به کار ببندید:
1. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید . اضطراب خود را کاهش دهید . از فعالیت های استرس زا و اضطراب آور دوری کنید.
2. از آن جا که خودارضایی باعث تحلیل رفتن قوای بدن می گردد، سعی کنید با اتخاذ رژیم غذایی مناسب و مصرف سبزیجات و میوه تازه، کمبود ویتامین های بدن خود را جبران کنید. برای جبران و تقویت جسمی، خوردن مواد قندی مثل خرما، کشمش و عسل، همچنین مصرف روزانه میوه و سبزیجات، حبوبات مثل عدس و مصرف هفتگی گوشتها را در برنامه غذایی خود قرار دهید.

3.انجام ورزش روزانه، تفریح و گردش های سالم در بازگشت سلامتی شما بسیار مؤثر است.
4. با انجام فعالیت های ورزشی راحت و مناسب و مداومت در آن جسم و روح خود را طراوت و نشاط ببخشید.
5. اوقات فراغت خود را برنامه ریزی کنید . فعالیت های هنری و مطالعه کتاب های مفید و فرح بخشی را در آن قرار دهید.
6. برخی از عوارض خودارضایی نیاز به دارو درمانی هم پیدا می کند. در این زمینه با پزشک متخصص مشورت کنید.
7. برای کاهش ناملایمات روحی ناشی از خودارضایی به کلینیک مشاوره و روانشناسی مراجعه کنید.
8. در صورت فراهم بودن شرایط ازدواج، خود را برای ازدواج آماده کنید و مقدمات آن را فراهم سازید.
اکنون شما در مسیر نجات قرار گرفته اید، پس نیاز است ابتدا امید خود را تقویت کرده و به خداوند منّان توکل کنید . از این پس سعی کنید فکر و خیال تان به افکار گناه آلود آمیخته نشود. در ضمن باید همه زمینه هایی را که به نحوی باعث تمایل شما به خودارضایی می گردد ، از بین ببرید . چنانچه ناخواسته در موقعیت هایی که احتمال خودارضایی می رود قرار گرفتید، سریع با منصرف کردن فکر و ذهن تان و نیز تغییر موضع، خود را از آلودگی مجدد به خودارضایی برهانید.
موفق باشید.

 

منبع:  moshavereh.porsemani.ir - pasokhgoo.ir

 

 

نظرات خودتون رو حتما بیان کنید.

 

حتما حتما بخونید : فواید بیشمار ترک خودارضایی (صفحه 1)

حتما حتما بخونید : 110 فایده ترک خودارضایی (صفحه 154)

 

حتما بخونید : بعضی از آثار و فواید ترک خودارضایی (صفحه 128)

حتما بخونید : قدم به قدم تا ترک خودارضایی (صفحه 22)

حتما بخونید : 47 راهکار لازم و کمکی برای ترک خودارضایی (صفحه 30)

حتما بخونید : 13 نکته بسیار مهم درباره ترک خودارضایی (صفحه 33)

حتما بخونید : بارها در راه ترک خودارضایی شکست خوردم، چه کنم؟ + راهکارهای عملی تقویت اراده (صفحه 43)

حتما بخونید : مراحل نه گانه ترک خوداضایی (صفحه 80)

حتما بخونید : راه های تجربه شده و بسیار موثر برای ترک خودارضایی (صفحه 94)

 

 

 

  • علی علی

صفحه 125

تجربه نزدیک به مرگ آقای محمد زمانی

 

تجربۀ آقای محمد زمانی که در سن 26 سالگی برای او رخ داده یکی از کاملترین و پر جزئیات ترین تجربیات ایرانی است. آقای زمانی در حال نوشتن کتابی در زمینه تجربه خود است ولی خلاصه ای از تجربۀ ایشان با کسب اجازه در اینجا آمده است:

من اکنون 65 سال دارم. این اتفاق در سال 1355 برایم رخ داد و من در آن موقع 26 سال داشتم. محل زندگی خانوادۀ ما شهر اصفهان بود ولی من در آن وقت به خاطر شغلم در شهر مشهد ساکن بودم. من صبح خیلی زود ساعت 2 صبح با ماشین خود از مشهد به سمت اصفهان به راه افتادم. جاده مشهد به اصفهان در آن روزها به خوبی اکنون نبود و یک بانده بود. در جائی از راه نزدیک به قوچان ناگهان متوجه شدم که یک جیپ لندرور از روبرو در باند من آمده و با سرعت به طرف من می آید. من سعی کردم که ماشین را به سمت راست کشیده و از برخورد با او اجتناب کنم، ولی شانه کنار جاده باریک بود ارتفاع جاده از زمین اطراف بالاتر بود و من فضای زیادی برای مانور نداشتم و علی رغم تلاشم با او تصادف کردم. ماشین من چند معلق خورده و از جاده که کمی مرتفع تر از اطراف بود به پایین افتاد. من جراحات زیادی دیدم. بعد از چند دقیقه یک اتوبوس که از آنجا رد می شد صحنه تصادف را دیده و ایستاد. من را بالاخره به بیمارستان کوچکی در شهر قوچان بردند. در آنجا من به اتاق عمل برده شدم و کادر بیمارستان بلافاصله مشغول کار روی بدن من شدند.

بدن من شکستگی و جراحات عمیق و زیادی داشت و من درد بسیاری داشتم. با این حال وقتی روی تخت بودم افکار زیادی از ذهنم عبور می کرد. مثلا نگران این بودم که مبادا به خاطر این تصادف نتوانم سر موعد به محل کارم بازگردم و شغلم را به کس دیگری بدهند. در همین حال به این نیز فکر می کردم که ای کاش نصیحت یکی از دوستانم که من را به انتخاب این شغل تشویق کرده بود را گوش نکرده بودم. از دست او خیلی خشمگین بودم و او را به خاطر اینکه دور از خانواده ام زندگی می کنم و به خاطر تصادفم مقصر می دیدم. در حقیقت من از دست همه چیز و همه کس مستاصل یا عصبانی بودم و فکر می کردم در دنیا هیچ چیز سر جای خودش نیست و ذهنم پر از گله و شکایت بود.

در بیمارستان من را بیهوش نکردند و به حالت کما نیز فرو نرفتم و نخوابیدم. توجه من مرتب بین دردها و جراحاتم و افکار متعددی که داشتم تغییر می کرد.

ناگهان برای من همه چیز تغییر پیدا کرد. احساس بسیار خوبی بر من غلبه کرد و آرامش زیادی پیدا کردم. برعکس چند دقیقه قبل، اکنون احساس می کردم که همه چیز در جهان صحیح و سر جای خودش است و آن گونه است که باید باشد. به هر شیئی که نگاه می کردم یا در مورد هر موضوعی که فکر می کردم اطلاعات بسیار زیادی در مورد آن به من الهام می شد و همه چیز را راجع به آن پدیده یا شیئ به خوبی درک می کردم و می فهمیدم که آن پدیده یا شیئ همان طور است که باید باشد.

من به یکی از پرستاران نگاه کردم و متوجه شدم که او نسبت به قبل برایم کمی متفاوت به نظر می رسد. احساس می کردم که گویی به تمام وجود او محاط هستم و در حقیقت حس می کردم در تمام بیمارستان حضور دارم. اکنون وقتی به او می نگریستم تمام افکار و احساسات او را نیز می توانستم ببینم و درک کنم. دیدم که او نگرانی زیادی دربارۀ حال من داشت و دلش خیلی برایم می سوخت و محزون بود و پیش خودش فکر می کرد که حیف از این جوان رشید که در حال تلف شدن است. من سعی کردم که به او دلداری بدهم و به او گفتم که برعکس، حال من خیلی خوب است و در حقیقت هیچ وقت در زندگی این قدر حالم خوب نبوده است و نیازی نیست که نگران باشد. ولی با تعجب می دیدم که او هیچ توجهی به حرفهای من نمی کند و حتی به سمت من نگاه هم نمی کند و برعکس به نقطۀ خاصی خیره شده است. من سعی کردم جهت نگاه او را دنبال کنم تا ببینم به کجا چشم دوخته است. دیدم او به بدنی می نگرد که روی تخت بیمارستان است. وقتی که بدن را دیدم جا خوردم. این شخص به من شباهت خیره کننده ای داشت. پیش خودم فکر کردم چطور چنین چیزی ممکن است؟ آیا من برادر دوقلویی دارم که از آن خبر نداشته ام و اکنون در بیمارستان است؟ من سعی کردم به شانۀ آن پرستار دست بزنم تا توجه او را به خودم جلب کنم ولی در کمال تعجب دستم از شانۀ او رد شد و هیچ مقاومتی حس نکردم. وقتی به دستم و به بقیۀ بدنم نگاه کردم دیدم بدنم حالتی بلوری و شفاف دارد و نورانی است.

من از چیزهایی که می دیدم و طوری که همه چیز به نظر می آمد شگفت زده و گیج شده بودم. از ذهنم خطور کرد که نکند من مرده باشم و به یاد مادرم افتادم که چقدر از مرگ من ناراحت خواهد شد، و ناگهان خود را در منزلمان در اصفهان و نزد مادرم یافتم. این به طور عجیبی اتفاق افتاد که نمی دانم چطور آن را توضیح دهم. گویی وجود من به دو نیمه تقسیم شده بود که هر نیمه کامل بود و من بودم. یکی در بیمارستان حضور داشت و یکی پیش مادرم. من در هر دو مکان حضور کامل داشتم و از تمام اتفاقات هر در مکان خبر داشتم. من خواستم مادرم را غافلگیر کرده و خوشحال کنم و به همین خاطر او را از پشت بغل کردم. ولی دستهای من بدون هیچ مقاومتی در او فرو رفتند. من تعجب کردم و سعی کردم با او حرف بزنم ولی او نیز توجهی به من نکرد.

من به یاد یکی از معلمان سابقم افتادم و بلافاصله نزد او بودم. به هر کسی که نگاه می کردم می توانستم افکار و احوال و حتی وضع معیشتی و مالی آن شخص را بفهمم و استرس ها و نگرانی های او را درک کنم. مثلاً به یاد دارم که معلمم در آن موقع دربارۀ پسرش فکر می کرد و من در همان حال می توانستم پسر او را نیز ببینم. من در مورد چند دوست و خویشاوند دیگر نیز فکر کردم و نزد یک یک آنها رفته و سعی در ارتباط با آنها کردم ولی گویی هیچ کسی من را نمی دید و صدای من را نمی شنید. متوجه شدم که تلاش فایده ای ندارد و نمی توانم به طور عادی با کسی ارتباط برقرار کنم.

در طول تمام این وقایع من هنوز در بیمارستان هم حضور کامل داشتم و شاهد همۀ اتفاقات آنجا هم بودم. دیدم که در بیمارستان دکترها من را متوفی اعلام کردند و یک برگه را مهر و امضاء کردند و در پرونده من گذاشتند که نوشته بود «مریض احیاء نشد. آزمایش میدریاز دوبل انجام شد ولی موفقیت آمیز نبود. مرگ قطعی اعلام شد.» روی بدن من یک ملحفه کشیدند و آن را از روی تخت بلند کرده و به روی یک تخت دیگر چرخ دار گذاشتند و به اتاقی که در آن درگذشتگان را به طور موقت نگاه می داشتند بردند. طبق گزارش پزشکی من 32 دقیقه بعد دوباره زنده شدم ولی در این 32 دقیقه چیزهای بسیاری را دیدم و تجربه کردم.

من در جائی از تجربه ام از یک تونل عبور کردم و با سرعت به سمت نوری درخشان حرکت کردم، ولی نمی دانم دقیقاً در چه نقطه ای از تجربه ام بود زیرا زمان برایم معنای خود را از دست داده بود. من به مکانی نورانی و دلنشین رفتم که احساس کردم خانه و وطن حقیقی من است و من به طور کامل به آن جا تعلق دارم و زندگی من در دنیا مانند تبعید یک نفر به جزیره ای دورافتاده و ناسازگار است. در این مکان گذشته و آینده و دور و نزدیک و تاریک و روشن معنائی نداشت وخاصیت خود را از دست داده بود. همه چیز عالی و در حد کمال به نظر می رسید. ارواح دیگری نیز آنجا بودند و می دیدم که بعضی نور و امکان بیشتر و بعضی نور و امکان کمتری نسبت به من دارند. ولی من نسبت به آنانی که از من پیشرفته تر و نورانی تر به نظر می رسیدند ذره ای احساس غبطه نمی کردم. کاملاً برایم روشن بود که آنها ظرفیت و رشد خود و من ظرفیت و رشد خود را دارم و هرکدام از ما در جا و موقعیتی هستیم که باید باشیم.

هنگامی که من نزد مادرم و بقیۀ دوستان و اقوام رفتم احساس گنگی داشتم که وجودی دائماً و مانند سایه من را همراهی می کند. ولی اینقدر حواس من به سمت کسانی که می خواستم ببینمشان معطوف بود و در افکار خودم بودم که توجهی به او نکرده بودم. ولی بالاخره به او توجه کردم و احساس کردم که او وجودی بسیار نورانی و ارزشمند و مقدس است که همیشه و در تمام لحظات زندگی همراه من بوده است. او آنچنان جذاب و زیبا و دلنشین بود که بلافاصله با تمام وجود مجذوب او شدم و احساس کردم که او نیز به طور کامل و عمیقی من را دوست دارد.

من درک کردم که هر کسی که می میرد یک راهنما دارد. فقط بعضی از ارواح چنان در دنیای خود غرقند که هیچ وقت متوجه این راهنما نمی شوند. به عنوان مثال افرادی را می دیدم که سالیان زیادی بود که مرده بودند ولی هنوز نگران اموال خود یا مسند خود یا چیز دیگری از دنیا بودند و متوجه نبودند که مرده اند و روح آنها هنوز در دنیا و روی زمین اسیر بود. فهمیدم که هرگونه وابستگی دنیائی شدید می تواند روح ما را حتی بعد از مرگ اسیر خود نگاه دارد و از صعود آن جلوگیری کند. افرادی را دیدم که خودکشی کرده بودند و شرایط آنها از همه بدتر بود. آنها کاملاً در اسارت به سر می بردند و امکان ارتباط با کسی را نداشتند. گاهی ارواح آنان برای سالیان دراز عزیزان و نزدیکانشان در دنیا را که در اثر خودکشی آنها ضربه زیادی دیده بودند سایه وار تعقیب می کردند و سعی در معذرت خواهی و طلب بخشش از آنها داشتند، ولی هیچ فایده ای نداشت و صدای آنها شنیده نمی شد. تمام اینها را راهنمای من به من نشان می داد و توجه من را به افراد مختلف جلب می کرد. سپس او توجه من را به صحنه های دیگری معطوف کرد که مانند یک فیلم جلوی من شکل می گرفتند. این ها صحنه های زندگی من بودند که از ابتدا به من نشان داده شدند.

من زن جوانی را دیدم که باردار بود و خودم را دیدم که به صورت امواجی وارد بدن او شدم. این مادرم بود که با من حامله بود. احساس می کردم من در تمام جهان هستم ولی به نوعی قسمتی از من متمرکز شده و وارد بدن مادرم شد. احساس من اتصال بود، اینکه همه چیز به هم وصل است و آغاز و پایانی وجود نداشته و ندارد. من نمی توانم به درستی بگویم در چه مرحله ای از بارداری این اتفاق افتاد ولی فکر می کنم مدت زیادی قبل از زایمان مادرم بود. یک مثال در مورد مرور زندگیم این بود که وقتی بچه بودم به یک پسر بچه در خیابان آزار و اذیت زیاد جسمی و روحی وارد کردم. او به گریه افتاد و من ترسیده و فرار کرده و به خانه بازگشتم و در اتاقی پنهان شدم. در مرور زندگیم دیدم که در اثر درد و گریه این بچه نوعی انرژی منفی از او به اطراف صادر می شد که رهگذران و حتی گنجشگان و پشه ها از آن تأثیر منفی دریافت می کنند. من می دیدم که حیات در همه چیز وجود دارد و تقسیم بندی ما در مورد موجودات زنده و غیر زنده از دید و نگاه دنیوی ماست و در حقیقت همه چیز زنده است.

من دیدم که هرگاه آزاری به کسی وارد کرده ام در حقیقت به خودم آسیب زده ام و در حقیقت خدمتی به او کرده ام زیرا او در برابر این آزار من خیر و رحمتی بیشتر در جائی دریافت کرده است. همچنین هرگاه به کسی کوچکترین محبت و خوبی کرده بودم، حتی یک لبخند کوچک، در حقیقت به خود خدمت کرده بودم. به عنوان مثال وقتی 10 ساله بودم، ما و بقیه اقوام یک اتوبوس دربست کرایه کرده بودیم تا به مشهد برویم. یکی دیگر از اقوام ما با ماشین شخصی خود که یک بنز قدیمی بود به دنبال اتوبوس می آمد. در جائی از راه اتوبوس خراب شد و ما برای تعمیر آن چند ساعتی متوقف شدیم. آن خویشاوند صاحب بنز ما ظرف آبی را به من داده و گفت که بروم آن را از چشمه ای که در آن نزدیکی بود آب کنم. من ظرف را آب کردم ولی برای من که بچه بودم حمل آن کمی سنگین بود. من در راه تصمیم گرفتم کمی از آب ظرف را خالی کنم تا سبکتر شود. در آنجا چشمم به درختی افتاد که به تنهائی در زمینی خشک روئیده بود. من به جای اینکه آب ظرف را در همان جایی که بودم خالی کنم، راهم را دور کرده و پیش آن درخت رفتم و آب را پای آن خالی کردم و چند لحظه هم ایستادم تا مطمئن شوم آب به خورد آن رفته است. در مرور زندگیم چنان به خاطر این کارم مورد قدردانی و تشویق قرار گرفتم که باورکردنی نیست. گویی تمام ارواح به خاطر این عملم به من افتخار می کردند و خوشحال بودند. این کار یکی از بهترین کارهای زندگیم به نظر می رسید و این برایم عجیب بود زیرا از دید من چیز چندان مهمی نبود و فکر می کردم که کارهای خیر بسیار بزرگتری در زندگی انجام داده ام که این در برابر آن ها کوچک است. ولی به من نشان داده شد که این عمل من ارزش بسیار زیادی داشته زیرا کاملاً از روی دل انجام شده و هیچ شائبه و توقعی در آن برای خودم وجود نداشته است…

.. من می خواستم در همان عالم بالاتر که عالم عشق و آرامش و نور بود بمانم. ولی وظائف من روی زمین به من گوشزد شد و بالاخره علی رغم مخالفتم متقاعد شدم که باید بازگشته و زندگی و مأموریتم را روی زمین به اتمام برسانم…

برای سالها من تجربه ام را از همه مخفی می کردم زیرا هنگامی که از آن برای دیگران صحبت می کردم با قضاوت منفی آن ها روبرو می شدم و به من اتهام دیوانگی و تخیل زده می شد و زندگی عادی برایم مشکل شده بود. تا اینکه بعد از چندین سال کتابی در این زمینه دیدم و متوجه شدم که افراد زیاد دیگری نیز تجربه هایی مشابه من داشته اند، گرچه ممکن است جزئیات تجربه آن ها کمی با من فرق کند یا با زبان و بیان متفاوتی شرح داده شده باشد. بعد از این اتفاق من خیلی مشتاق شدم که افراد دیگری را بیابم که تجربه ای مشابه من داشته اند. من حتی شغل خود را تغییر داده و در قسمت خدمات پزشکی در بیمارستان مشغول به کار شدم و سعی می کردم در بیمارستان با مریض هایی که برخورد نزدیکی با مرگ داشته یا احیاء شده بودند ارتباط برقرار کنم به امید اینکه شاید آنها هم چیزهای مشابهی را دیده باشند. به تدریج تجربه های نزدیک به مرگ در جامعه بیشتر جا افتاد و من امروزه به طور مرتب (حداقل یکی دو بار در ماه) در جمع دوستان یا گروه های دیگری که علاقه مند هستند حضور یافته و به طور مفصل راجع به تجربه ام با آنها صحبت می کنم. برعکس سابق، الان مردم به خصوص جوان ترها علاقه بسیاری به شنیدن تجربه ام دارند و به نظر می رسد تحت  تأثیر قرار می گیرند.

 

منبع: neardeath.org

 

حتما حتما بخونید : فواید بیشمار ترک خودارضایی (صفحه 1)

حتما بخونید : قدم به قدم تا ترک خودارضایی (صفحه 22)

 

 

 

  • ۲۰ مهر ۹۵ ، ۲۱:۵۴
  • علی علی

117-7

سلام. ... بیکارم و برنامه ندارم و میخوام خودارضایی رو ترک کنم ولی نمیتونم، چه کار کنم؟ + چرا بعد از خودارضایی پشیمون میشم در حالیکه قبلش این حس رو ندارم؟

 
 
پاسخ:
سلام. خواهش میکنم.
صد در صد میشه ترک کرد. هیچ کسی تو این دنیا نیست که نتونه خودارضایی رو ترک کنه. منتها باید اول خودت بخواهی و دوم نکات کلیدی و اساسی که گفته میشه رو رعایت کنی و سوم با لغزشها ترکت رو متوقف نکنی.

در مورد اینکه میگی چرا حس پشیمانی قبلش نیست ولی بعدش به وجود میاد حتما صفحه 81 رو بخون دوست من.

مشکلت همونی هست که خودت گفتی: بیکاری و برنامه نداشتن. کلید رهاییت هم برطرف کردن این مشکل هست، به علاوۀ ترک عوامل تحریک کننده مثل عکس و فیلم و مطلب و چت و کانال و گروه های تلگرام تحریک کننده و امثالهم.

مطلبی رو از کتاب مشکلات جنسی جوانان تالیف آیت الله مکارم شیرازی برات میذارم که پاسخ سوالت هست:

"جوانان باید بطور حتم براى تمام شبانه روز خود برنامه تنظیم کنند به طورى که یک ساعت وقت بیکار و بدون برنامه نداشته باشند.

نمى گوییم مرتباً درس بخوانند یا کار کنند، بلکه مى گوییم اگر تفریح یا ورزش هم دارند برنامه داشته باشند، و یک ساعت خالى از برنامه نباشد.

جوانان باید بدانند بزرگ ترین بدبختى براى یک جوان این است که وقت هاى خالى از هر گونه برنامه داشته باشد. 

ممکن است جوانى بیکار باشد و جویاى کار، امّا در عین حال براى شب و روز خود برنامه اى تهیه کند، اعم از مطالعه و تفریح و استراحت و مانند آن.

حتى اگر جوانان بتوانند برنامه روزانه خود را کمى بیش از مقدار وقتشان تنظیم کنند به طورى که فکر آنها حتى یک لحظه بیکار به معناى واقعى نباشد بهتر است، زیرا اشتغالات فراوان فکرى، اثر عمیقى در انصراف فکر از آن عادات شوم دارد.

بسیار دیده شده که افراد معتاد به سیگار در روزهاى تعطیلى چند برابر روزهایى که مشغول کار هستند سیگار دود مى کنند، این تفاوت فاحش، اثر همان اشتغال فکر و اعصاب و بدن به کارهاى مثبت و انصراف از کارهاى بیهوده یا زیان آور در ایّام غیر تعطیلى است.

خلاصه افرادى که گرفتار اعتیادهاى غلط جنسى هستند اگر برنامه مشغول کننده اى براى تمام وقت خود نداشته باشند به آسانى نمى توانند این عادت را از سر خود دور کنند، و تهیه چنین برنامه اى از مؤثرترین عوامل ترک اعتیاد است، و مطمئناً با تهیه چنین برنامه اى قسمت مهمى از مشکلات ترک این اعتیاد را پشت سر خود خواهند گذاشت."

حدیث زیبایی در همین ارتباط برات میذارم. حضرت علی علیه السلام میفرمایند:

اگر نفس خود را به کاری مشغول نکنی او تو را مشغول میکند.

منبع: مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، چاپ سیزدهم، ص 411

 
 
 
نظرات خودتون رو حتما بیان کنید.

 

 

حتما حتما بخونید : فواید بیشمار ترک خودارضایی (صفحه 1)

حتما بخونید : سه نکته اصلی که اگر رعایتشون بکنی برای همیشه از خودارضایی رها میشی (صفحه 129)

حتما بخونید : قدم به قدم تا ترک خودارضایی (صفحه 22)

حتما بخونید : 47 راهکار لازم و کمکی برای ترک خودارضایی (صفحه 30)

حتما بخونید : 13 نکته بسیار مهم درباره ترک خودارضایی (صفحه 33)

حتما بخونید : بارها در راه ترک خودارضایی شکست خوردم، چه کنم؟ + راهکارهای عملی تقویت اراده (صفحه 43)

حتما بخونید : مراحل نه گانه ترک خوداضایی (صفحه 80)

حتما بخونید : راه های تجربه شده و بسیار موثر برای ترک خودارضایی (صفحه 94)

 

 

 

  • ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۳
  • علی علی

117-6

سلام. ... این عمل حرام رو مرتکب شدم، چه کار کنم و بهترین کار ممکن چی هست؟

 

پاسخ:

سلام. خواهش میکنم.
اولا که توصیه میکنم هر وقت برای خودارضایی تحریک شدید سریع شرایط و افکارتون رو عوض کنید. اگر این کار رو به درستی انجام بدید به احتمال بسیار بسیار فراوان فکر خودارضایی هم از سرتون میپره و مطمئنا بعدش واقعا خوشحال میشید که خوب شد این کار رو نکردید. نکته 6 از صفحه 94 رو حتما بخونید.
قانون ترک خودارضایی رو فراموش نکنید: خودت رو هرگز در شرایط تحریک قرار نده و اگر در این شرایط هم قرار گرفتی سریع و فوری و همون موقع شرایط و افکارت رو عوض کن.

اما اگر خدای نکرده این عمل حرام رو مرتکب شدید فوری توبه کنید (اگر میلیونها بار هم قبلا توبه کردید و شکستید در صورتیکه توبه کنید خداوند میبخشتتون) و بلافاصله برید غسل جنابت بکنید. دوباره میگم فوری توبه کنید و بلافاصله برید غسل جنابت بکنید. دوباره میگم فوری توبه کنید و بلافاصله برید غسل جنابت بکنید. بعدش هم لباسهای تازه بپوشید. این کارها رو که انجام بدید یک حس پاکی بهتون میده و دوباره تر و تازه از نو شروع میکنید. انجام دادن این کار و داشتن این ذهنیت، حس تازه ای از شروع دوباره برای شما ایجاد می کنه.


 

نظرات خودتون رو حتما بیان کنید.

 

 

حتما حتما بخونید : فواید بیشمار ترک خودارضایی (صفحه 1)

حتما بخونید : قدم به قدم تا ترک خودارضایی (صفحه 22)

حتما بخونید : 47 راهکار لازم و کمکی برای ترک خودارضایی (صفحه 30)

حتما بخونید : 13 نکته بسیار مهم درباره ترک خودارضایی (صفحه 33)

حتما بخونید : بارها در راه ترک خودارضایی شکست خوردم، چه کنم؟ + راهکارهای عملی تقویت اراده (صفحه 43)

حتما بخونید : مراحل نه گانه ترک خوداضایی (صفحه 80)

حتما بخونید : راه های تجربه شده و بسیار موثر برای ترک خودارضایی (صفحه 94)

 

 

 

  • ۲۵ تیر ۹۵ ، ۲۰:۱۸
  • علی علی

117-5

سلام. ... به دیدن فیلمهای مبتذل عادت کردم، و میخوام خودارضایی رو ترک کنم. چه کار کنم؟

 

پاسخ:

سلام. خواهش میکنم.
همین الان بعد از خوندن این پست هر چی فیلم و عکس مبتذل و تحریک کننده داری رو بدون استثنا پاک کن. حتی نذار یک عکس باقی بمونه. اگر فیلتر شکن داری بعد از خوندن این پست پاکش کن و دیگه نصبش نکن. هر چی سایت تحریک کننده در بوک مارکت ذخیره کردی همشون رو از دم پاک کن. اگر استفاده درست از اینترنت میتونی بکنی بدون اینکه تحریک بشی که هیچی ولی اگر اینترنت به هر دلیلی باعث تحریکت میشه اینترنتت هم قطع کن. و فقط مواقعی که کار ضروری داری وصلش کن. یا اگر حتی موقع کار ضروری هم تحریک میشی کلا قطعش کن و دیگه سمت اینترنت نرو. آیا زندگیت و سلامتیت و معنویتت ارزش این رو نداره که به خاطرش کارهایی که میگم رو بکنی؟ آیا عکس و فیلم ارزش این رو دارند که به خاطرش زندگیت رو و سلامتیت رو و خیلی چیزهای مهم دیگه رو به خاطرش فدا کنی؟ اگر عوامل تحریک کننده رو از بین ببری و دیگه سمتش نری مطمئن باش به تبعش خودارضایی رو هم ترک خواهی کرد. برنامه بعدی که برات دارم اینه که همین فردا برو یک باشگاه ورزشی اسم بنویس و یک ورزش رو شروع کن و ادامه بده. ورزش باعث کنترل میل جنیست میشه. ورزش انرژیت رو تخلیه میکنه. روح و روانت رو آرام و شاداب میکنه. اضطرابت رو کمتر میکنه. سرگرمت میکنه و ... که اینا باعث میشه میل جنسیت کنترل بشه.
این مطلب رو هم از صفحه 2 برات میذارم:

"ترک خودارضایی بدون دوری از عوامل تحریک کننده ، امکان پذیر نیست . حتی 1 درصد امکان پذیر نیست . یه سری کارها رو باید حتما انجام بدید برای ترک و بهبودیتون :

1- هر چی فیلم و عکس تحریک کننده تو سی دی یا دی وی دی یا هر چیز دیگه ای دارید بشکونید و از بین ببرید و پاک کنید جوری که دیگه برای هیچ کس قابل دیدن نباشه .

2- تو هارد کامپیوترتون اگر چیزی هست که تحریک کنندست از جمله عکسها و فیلمهای سکسی شیفت دلیت یا حتی فرمت کنید .

3- سایتهایی که عکسها و فیلمهای تحریک کننده و بدی رو برای دانلود میذارن رو از بوکمارکتون پاک کنید و دیگه هم سراغشون نرید . اگر در خود صفحه و سایتی هم عکسهای تحریک کننده دیدید یا نرید تو اون صفحه و سایت و یا اگر واجب هست تو اون صفحه برید توجه نکنید . اگر حتی حدس هم میزنید و حس میکنید و خودتون رو میشناسید که شاید باعث تحریک بشه حتی اگر کار واجب هم تو اون سایت دارید باز هم بازش نکنید .

4- سمت هیچ چیزی نرید که باعث تحریکتون میشه . هر کسی خودش رو بهتر میشناسه ، شاید یکی به دلیل دوستی با شخص خاص و یا چت و یا هر چیز دیگه ای تحریک بشه . هر کسی خودش رو بهتر میشناسه . از عوامل تحریک کننده پرهیز کنید .
 
و کارهایی از این دست که کمک میکنه پاک پاک بشید .

وقتی این کارها و مثل این کارها رو انجام بدید و خوب شدید تازه مزه زندگی رو میچشید و خود به خود احساس یک قدرت شیرین میکنید که خدا بهتون میده ."



 

نظرات خودتون رو حتما بیان کنید.

 

 

حتما حتما بخونید : فواید بیشمار ترک خودارضایی (صفحه 1)

حتما بخونید : قدم به قدم تا ترک خودارضایی (صفحه 22)

حتما بخونید : 47 راهکار لازم و کمکی برای ترک خودارضایی (صفحه 30)

حتما بخونید : 13 نکته بسیار مهم درباره ترک خودارضایی (صفحه 33)

حتما بخونید : بارها در راه ترک خودارضایی شکست خوردم، چه کنم؟ + راهکارهای عملی تقویت اراده (صفحه 43)

حتما بخونید : مراحل نه گانه ترک خوداضایی (صفحه 80)

حتما بخونید : راه های تجربه شده و بسیار موثر برای ترک خودارضایی (صفحه 94)

 

 

 

  • ۲۵ تیر ۹۵ ، ۲۰:۰۶
  • علی علی
عوارض استمنا و استشها و فواید ترک آن

نام وبلاگ: ایست استمنا

من علی هستم، دوست تو و مدیر و نویسنده این وبلاگ. یکی مثل خودت که قبلا گرفتار این نکبت بوده و الان سالهاست که ترک کرده.

خود ارضایی روح و جسم انسان رو به معنای واقعی کلمه له میکنه و این چیزی هست که من میخوام بدونی. چیزی که خودم به عینه تجربش کردم. و میخوام بدونی که با ترک خود ارضایی چه چیزهایی رو به دست خواهی اورد.

نظراتت رو حتما بیان کن. نظرات و تجارب تو حتما به دیگران و حتی خودت کمک خواهد کرد ان شاءالله.
بخش نظرات از 1399/7/3 در تمام صفحات وبلاگ فعاله. بنده هم همه نظرات رو میخونم و در حد توانم در جواب سوالات نظرم رو عرض میکنم ان شاءالله.
در ضمن برای ارسال نظر فقط متن پیام کافیه و هیچ مشخصات و ایمیل و سایتی نمیخواد ارسال کنی.

آخرین نظرات
پیوندها